هر کسب و کاری در شروع فعالیت خود نیاز به نوشتن یک برنامه کسب و کار دارد. این برنامه چه به منظوره روشن کردن نقشه راه کسب و کار نوشته شده باشد و چه با هدف جذب سرمایه گذار نگارش شده باشد. یک فاکتور حیاتی برای موفقیت یک سازمان است.
۶ قدم زیر را تا دستیابی به یک برنامه جامع دنبال کنید.
- کسب و کار و چشم انداز خود را تعریف کنید.
در بیانیه چشم انداز شما پیش بینی یا آرزو میکنید که بعد از طی یک بازه زمانی( معمولا ۵ ساله)، کسب و کارتان به کجا خواهد رسید. درواقع چشم انداز، تصویری از موفقیتی است که درآینده نصیب سازمان شما خواهد شد. از این رو بسیار بزرگتر و پیشرفتهتر از شرایطی است که امروز تجربه میکنید. توصیف چشم انداز اهمیت بسیاری دارد. زیرا این کار باعث توافق افراد بر سر ارزشهای اساسی میشود نیروی سازمان را به سمت آنها متمرکز میکند.
چشم انداز مطلوب باید خصوصیات زیر را داشته باشد:
- بلندپروازانه باشد.
- واضح و قابل فهم نگارش شده باشد.
- القا کنندهی هیجان باشد و مشارکت همگانی را برانگیزد.
- کلی نگر و در عین حال سازگار با تغییر شرایط باشد.
- واقع نگر، قابل دستیابی و اجرا باشد.
- جامع، تحول گرا، آیندهنگر و پویا باشد.

- اهداف خود را به روی کاغذ منتقل کنید.
لیستی از اهداف را با شرح مختصری از اقدامات عملی ایجاد کنید. اگر کسب و کار شما یک استارتاپ است، باید تمرکز زیادی بر روی اهداف کوتاه مدت بگذارید. یک مفهوم جدید تجاری باید قبل از دستیابی به نتیجه برای مدت زمانی طولانی، دورهای از تحقیق و توسعه را پشت سر بگذارد. در مورد محصول ، بازار و تخصص ویژه خود تحقیق و تحلیل کنید.
تا حد امکان، آنچه را که میخواهید به دست آورید توضیح دهید. با اهداف شخصی خود شروع کنید. سپس اهداف کسب و کار خود را لیست کنید. به این سوالات پاسخ دهید:
- به عنوان صاحب این شغل، میخواهید به چه اهدافی برسید؟
- مشکلی که شما در صدد حل آن برآمدهاید، امروزه چگونه حل میشود؟
- مزیت رقابتی خود را چگونه توصیف میکنید؟
- مشتری خود را بشناسید.
واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشید بتوانید نیاز همه افراد را برآورده کنید. هیچ کسب و کاری نمیتواند. پس بازار هدف خود را با دقت انتخاب کنید. از سایر بخشها چشم پوشی کنید و اطمینان داشته باشید که از این کار پشیمان نخواهید شد.
در این مرحله به دنبال شناسایی همه خریداران بالقوه در کل بازار و برآورد خریدهای احتمالی آنها باشید. شاید لازم شود تا کمی عمیقتر بازار خود را بررسی کنید. مثلا از ترندها و گرایشات خریداران آگاه شوید، وضعیت مالی، اجتماعی و فرهنگی آنها را بهتر بشناسید و موثرترین راه تعامل با آنها را پیدا کنید.
این کار به شما کمک خواهد کرد تا بیزینس پلن خود را به زبانی بنویسید که به راحتی برای مخاطب قابل درک و فهم باشد و بر روی او بیشترین تاثیر را داشته باشد.

- از رقبیان خود بیاموزید.
بلافاصله پس از توصیف بازار هدف، باید وضعیت رقابتی خود را توصیف کنید. چه کسانی به جز شما برای حل مشکلات مشتریان هدف راه حل هایی را طراحی و پیاده سازی کردهاند؟ مزیت رقابتی شما نسبت به آنها چیست؟
شما میتوانید با زیر نظر گرفتن فعالیت رقبایتان، در مورد تجارت و مشتریان خود چیزهای زیادی بیاموزید.

در اکثر بیزینس پلن ها از “ماتریس رقبا” برای لیست کردن رقبا استفاده میشود و سپس راه حل آنها را با راه حل کسب و کار خود مقایسه میکنند. شما میتوانید ماتریس رقابت سادهای را با لیست کردن رقبای خود در سمت چپ ماتریس و سپس اضافه کردن یک ستون برای هر ویژگی ایجاد کنید. سپس با استفاده از تیک نشان دهید که آیا رقبا دارای این ویژگی خاص هستند یا نه. برای درک بهتر تصویر زیر را مشاهده کنید :
مهمترین چیزی که در این قسمت از بیزینس پلن وجود دارد این است که چگونه راه حل شما متفاوت با یا بهتر از سایر راه حلها عمل میکند. سرمایه گذاران میخواهند بدانند چه مزایایی نسبت به رقبا دارید. یکی از بزرگترین اشتباهات کارآفرینان این است که در طرح کسب و کارشان نمیتوان نشانه ای از برتری نسبت به رقبا یافت.
- مسائل مالی
چگونه میتوانید درآمد کسب کنید؟ نقطه سر به سر اقتصادی شما چیست (نقطهای که سود اقتصادی صفر کسب خواهید کرد) ؟ کسب و کار شما چقدر پتانسیل سود دارد؟
در کنار این مسائل، قیمتهای شما باید با تقاضای مصرف کننده و انتظارات آنها مطابقت داشته باشد. اگر قیمت خیلی زیاد باشد شاید کسی محصول یا خدمت شما را خریداری نکند و اگر بیش از اندازه پایین باشد مشتری فکر میکند محصول شما بیکیفیت است. مطمئنا برای این موضوع استثناهایی نیز وجود دارد، اما در اکثر موارد، هزینه های تولید و ارائه محصول/خدمت شما باید کمتر از مبلغی باشد که از مشتریان دریافت میکنید. البته این امر ممکن است در سالهای اول شروع یک کسب و کار نقض شود و برای جایگیری در بازار مجبور به صرف نظر از درآمد اولیه شوید.
اگر هدف شما از جذب سرمایه شروع یا رشد کسب و کارتان است، باید در بخشهای اجرایی برنامه توضیح دهید که به چه چیزهایی احتیاج دارید. توضیح مختصری درباره مقدار نیاز مالی و مدت زمان بازگشت سرمایه در بخش طرح مالی کفایت میکند.
- استراتژی بازاریابی خود را مشخص کنید.
برای این منظور:
- همه بازارهای هدف را شناسایی کنید
- بهترین بازارهای هدف (از لحاظ تناسب با کسب و کار شما) برگزینید.
- ابزارها و روشهای دسترسی به این بازارها و نحوه فروش محصول یا ارائه خدمت خود در این بازار ها را تعیین کنید.
- استراتژی و ابزارهای بازاریابی خود را تست کنید و در آنها تجدید نظر نمایید.
در بخش آخر ساختار یک برنامه استاندارد را به شما نشان دادهایم:
بخش های اصلی یک بیزینس پلن استاندارد
۱- خلاصه اجرائی (Executive summary)
این بخش یک مرور کلی از کسب و کار شما و برنامه های آتی شماست. این بخش معمولا در ابتدای یک طرح کسب و کار نوشته می شود و معمولا ۱ الی ۲ صفحه است. خوب است که بیانیه چشم انداز، ماموریت و ارزش خود را در این قسمت قرار دهید.
۲- فرصت (Opportunity)
این بخش به این سؤالات پاسخ می دهد: شما در واقع چه چیزی می فروشید و چگونه یک مشکل (یا نیاز) را برای بازار خود حل می کنید؟ بازار هدف و رقبای شما چه کسانی هستند؟ تحلیل رقبا و مشتریانتان در این قسمت به کار شما خواهد آمد.
۳- اجرا (Execution)
چگونه می خواهید فرصت خود را به دست آورید و آن را به یک کسب و کار تبدیل کنید؟ این بخش شامل طرح و استراتژی بازاریابی و فروش شما، عملیات و نحوه سنجش موفقیت شما میباشد.
۴- تیم و شرکت (Team and company)
سرمایه گذاران علاوه بر ایده های عالی به دنبال تیم های بزرگ و قدرتمند نیز هستند. از این بخش برای معرفی و توضیح تیم فعلی خود و کسانی که باید استخدام شوند استفاده کنید. اگر تیم شما در حال حاضر کامل میباشد و استخدام های خود را نیز انجام دادهاید در این بخش ساختار حقوقی شرکت، آدرس دفتر و داستانی کوتاه از تاریخ شرکت را نیز بیان کنید.
۵- طرح مالی (Financial plan)
بیزینس پلن شما بدون پیش بینی مالی کامل نیست.
۶- پیوست (Appendix)
اگر به فضای بیشتری برای ضمیمه کردن تصاویر محصول یا اطلاعات اضافی نیاز دارید، از این بخش یعنی بخش نهایی میتوانید استفاده کنید.

مطلب خوبی بود